دیکشنری
داستان آبیدیک
that was a quasi war
ðæt wɑz ʌ kwɑza͡i wɔɹ
فارسی
1
عمومی
::
جنگ واقعینبود- چیزیمانندجنگبود
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
THAT IS WRONG
THAT IS YOUR DUTY AN
THAT MAKES TWO OF US
THAT MUCH
THAT ONCE
THAT ONE
THAT POINT WAS OF P
THAT RIGHT INHERES I
THAT SUCKS
THAT TAKES CARE OF THAT
THAT TAKES THE CAKE
THAT TEARS IT
THAT THERE
THAT VERY THING
THAT WAS A BUT FUNNY
THAT WAS A QUASI WAR
THAT WAS SAID ABOVE
THAT WATCH IS A GOOD
THAT WHICH
THAT WILL
THAT WILL DO
THAT WILL NOT SERVE
THAT WOMAN WAS IN KE
THAT WORD IS OBSOLES
THAT WRITING IS STRA
THATCH
THATCHED
THATCHER GOVERNMENT
THAT'LL BE THE DAY
THAT'LL TEACH
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید